ثبت نام | ورود
English
امروز شنبه 1403.2.8 Iranian Construction Engineering and Management
صفحه اصلی
مطالب خواندنی

چهار درس مدیریت نوآوری از مهران مدیری
چهار درس مدیریت نوآوری از مهران مدیری
این نوشته در تاریخ 24 اردیبهشت 1393 در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شد (لینک) که در ادامه عیناً تقدیم می‌شود:
----------------------------------
بی‌شک مهران مدیری از برجسته‌ترین و شناخته‌شده‌ترین چهره‌های طنزپرداز تلویزیونی ایران به شمار می‌رود. اما جدای از عملکرد مهران مدیری در حوزه طنز و تلویزیون (که نویسنده در جایگاه قضاوت در مورد آنها نیست)، می‌توان نشانه‌هایی از مدیریت درخشان نوآوری را در عملکرد و آفریده‌های وی مشاهده کرد. به باور من صنعت و صنعتگران ایرانی می‌توانند از تجربه موفق وی درس‌هایی باارزش فراگیرند. اهمیت فراوان این آموزه‌های مدیریت نوآوری به دلیل به‌کارگیری و آزمودن موفق آنها در بازار ایران و بافت فرهنگی/اقتصادی ویژه آن است. در این نوشته، چهار درس مهم مدیریت نوآوری از مهران مدیری را به اختصار خدمتتان معرفی می‌کنم:

1- ثروت‌آفرینی از دارایی‌های فکری
امروزه منبع اصلی ثروت‌آفرینی شرکت‌های پیشتاز جهانی، زمین و سرمایه یا حتی دسترسی به منابع طبیعی یا نیروی انسانی کم‌هزینه نیست. بیش از 80 درصد از ارزش شرکت‌هایی چون گوگل، مایکروسافت، تویوتا، کوکاکولا و ... دارایی‌هایی است که حتی در ترازنامه مالی آنها انعکاس مستقیم ندارند. دارایی‌هایی چون اختراعات ثبت شده، نشان‌های تجاری، دانش‌فنی محرمانه و ... که همگی از مصادیق دارایی‌های فکری هستند. با این وجود بسیاری از مدیران صنعت کشور با استناد به دلایل مختلف، محیط کسب‌وکار ایران را متفاوت دانسته و دارایی‌های فیزیکی و مدیریت مناسب آنها را تنها عناصر ثروت‌آفرین در این محیط می‌دانند.
اما کسب‌وکار مهران مدیری نمونه آشکاری از ثروت‌آفرینی برپایه دارایی‌های فکری در ایران است. نام و نشان شخصی وی و همکارانش، فیلمنامه‌ها، هنر و مهارت‌های فردی و ... همه از مصادیق دارایی‌های فکری هستند که برای وی ارزش‌آفرینی می‌کنند. وی چگونگی ثروت‌آفرینی از دارایی‌های فکری را در بازار ایران در عمل آموخته است. بی‌شک این روش ثروت‌آفرینی پیچیده‌تر از کسب‌وکارهای مبتنی بر خرید و فروش دارایی‌های فیزیکی (همچون زمین، آپارتمان و انواع محصولات) است، اما به همان نسبت تعداد رقبا در آن کمتر و پتانسیل ثروت‌آفرینی در آن بیشتر است. بنابراین درس نخست از تجربه مهران مدیری را می‌توان چنین خلاصه کرد: ثروت‌آفرینی از دارایی‌های فکری در بازار ایران شدنی است به شرطی که علوم و مهارت‌های ویژه این کار فرا گرفته شوند.

2- نوآوری مدل کسب‌وکار
بسیاری از بنگاه‌های صنعتی نوآوری را تنها به نوآوری در کالاها و خدمات یا فرآیند تولید و عرضه آن محصولات خلاصه می‌کنند. اما تجربه شرکت‌های پیشتاز نشان داده که راه سومی نیز برای نوآوری وجود دارد که همانا نوآوری در "مدل کسب‌وکار" است. منظور از مدل کسب وکار به اختصار همان شیوه ارزش‌آفرینى براى مشتریان و سپس تصاحب بخشى از آن ارزش براى خود شرکت است. شرکت‌ها معمولاً در دل یک مدل کسب وکار رایج گرفتار مى شوند و درآمدزایی را تنها در دل همان مدل رایج جست وجو مى‌کنند. براى نوآورى در مدل کسب‌وکار باید خود را به جاى مشترى بالقوه گذاشت و از دیدگاه او درباره کم وکیف ارزش‌آفرینى یک بنگاه براى مشتریان قضاوت کرد و پرسش‌هایی اساسى مطرح کرد: باید پرسید که بنگاه، کدام مشکل مشتری را حل مى کند؟ این مشکل تا چه اندازه برای مشتری بزرگ و مهم است؟ شیوه پرداخت مشتری چگونه است و چگونه باید باشد؟ قیمت فروش باید چقدر باشد؟ و مهم تر آنکه ارزش آفریده شده چگونه باید بین مشتریان، بنگاه و تامین کنندگان تقسیم شود؟
طنز تلویزیونی در ایران هم گرفتار "یک مدل کسب‌وکار سنتی" (یا همان تهیه برنامه برای سیما) بود. اما این مهران مدیری بود که خطر کرد و مدل کسب‌وکار دیگری را آزمود. او توزیع از طریق شبکه نمایش خانگی را برگزید. کانال‌های جدیدی را برای شناخت و ارتباط با مشتریانش آزمود. برای نمونه او توانست با برپایی مدل ارسال پیامک برای شرکت در قرعه‌کشی، آماری به روز و دقیق از میزان استقبال از محصولاتش در نقطه نقطه ایران به دست آورد. او حتی مدل تبلیغات در آثار طنز خود را گاه به گاه تغییر و بهبود می‌دهد. به بیان دیگر، نوآوری در مدل کسب‌وکار از ویژگی‌های برجسته و پیوسته عملکرد وی به شمار می‌رود. به همین رو درس دوم مدیریت نوآوری از مهران مدیری را می‌توان چنین برشمرد: نباید گرفتار یک مدل کسب‌وکار شد و نوآوری در مدل کسب‌وکار به اندازه نوآوری در محصولات و فرآیندها اهمیت دارد.

3- نوآوری بر پایه نیاز مشتری
گاهی فرآیند نوآوری در شرکت‌ها از نیاز مشتریان فاصله می‌گیرد. برقراری و حفظ پیوند تنگاتنگ میان فرآیند نوآوری و نیازهای حال و آینده مشتریان و مصرف‌کنندگان البته کار پیچیده‌ای است. علم مدیریت نوآوری در این زمینه ابزارها و فرآیندهای ویژه‌ای را پیش پای شرکت‌ها می‌گذارد. جالب اینجاست که مهران مدیری توانسته این پیوند را به خوبی در آثارش برقرار کند. نوع تغییر، حذف و اضافه شدن شخصیت‌ها بر پایه بازخورد مشتریان در طول مسیر ساخت سریال‌های طنز، از ویژگی‌های شناخته شده آثار وی به شمار می‌رود. افزودن زیر نویس فارسی، عربی، ترکی و کردی برای آثار جدید وی، نمونه دیگری از نوآوری بر پایه شناخت دقیق نیاز مشتری است. بنابراین سومین آموزه مهران مدیری در حوزه مدیریت نوآوری: لزوم شناخت دقیق نیاز حال و آینده مشتری و پیوند دادن فرآیند نوآوری با این نیازها است.

4- نوآوری باز
در گذشته فرآیند نوآوری شرکت‌ها تنها به نیروهای پژوهشی، فرآیندها، محصولات و سامانه توزیع خود شرکت‌ها محدود می‌شد. این پارادایم که نوآوری بسته نامیده شده است از ابتدای قرن 21 جای خود را به پارادایمی موسوم به نوآوری باز داده است. در این پارادایم، شرکت‌هایی موفقند که بتوانند ایده‌ها و فناوری‌های مفید برای کسب‌وکارشان را در خارج از شرکت هم جستجو و شناسایی کنند و با استفاده به‌هنگام از آنها در قالب محصولات و خدمات خود یا دیگر شرکت‌ها، ارزش‌آفرینی کنند. بنابراین شرکت‌ها باید بتوانند مشتریان، تامین‌کنندگان، دانشگاه‌ها، مراکز پژوهشی و حتی رقبای‌شان در فرآیند نوآوری خود درگیر کنند. اگر چه اینکار پیچیده است اما در فضای به شدت رقابتی، پرتغییر و جهانی‌شده کسب‌وکار، چاره‌ای جز آن نیست.
مهران مدیری به‌خوبی نشان داده که در فرآیند نوآوری، خود را به دانش و مهارت‌های خود و جمع محدودی از نزدیکان و همکارانش محدود نکرده است. او در هر اثر خود جمع بزرگی از متخصصان و بازیگران را در راستای آفرینش اثری نو به خدمت می‌گیرد و با این کار بر سرعت و کیفیت آثار خود می‌افزاید. این ویژگی در اثر اخیر وی (طنز شوخی کردم) به اوج می‌رسد، جایی که وی توانسته با جمعی 60 نفره از مشهورترین و خبره‌ترین بازیگران طنز سی سال اخیر کشور همکاری نوآورانه کند. جالب است بدانیم که برخی از این افراد از رقبای حرفه‌ای وی در حوزه کسب‌وکار تولید طنز به شمار می‌روند. بی‌شک مدیریت فرآیند نوآوری باز با چالش‌هایی نیز همراه است اما وی با عملکرد موفق خود درس دیگری در حوزه مدیریت نوآوری می‌دهد و آن این است ‌که: شرکت‌ها باید در حوزه نوآوری، باز عمل کنند و با این کار ضمن افزایش سرعت رساندن ایده‌های جدید به بازار، از هزینه‌های فرآیند نوآوری هم بکاهند.

باید اضافه کنم که حس مسئولیت اجتماعی موجود در آثار مهران مدیری را به شدت می‌ستایم. بی‌شک همین حس در موفقیت فزاینده نوآوری‌های مهران مدیری بی‌تاثیر نبوده است. این نکته در آخرین اثر وی به اوج می‌رسد، جایی که وی خارج از دستمایه‌های کلیشه‌ای و تکراری طنز به مشکلاتی می‌پردازد که جامعه ایرانی را به شدت آزار می‌دهد. مشکلاتی چون اعتیاد، دروغگویی، طلاق، خشونت ، فقر و ....
در انتها باید اشاره کرد که این نوآوری‌های موفق و پیوسته بر ارزش نام "مهران مدیری" (برند شخصی) به عنوان مهم‌ترین دارایی فکری وی افزوده و همین برند باارزش شخصی به نوبه خود به موفقیت نوآوری‌های آتی وی کمک می‌کند. بنابراین وی به یک چرخه تعالی نوآوری گام گذاشته که از ویژگی‌های کسب‌وکار بسیاری از شرکت‌های پیشرو جهانی به شمار می‌رود. امید می‌رود که صنعت کشور با بهره‌گیری از آموزه‌های مدیریت نوآوری، گام‌های استوارتر و بلندتری در راه افزودن بر توان رقابت بین‌المللی خود بردارد و روز به روز شاهد ورود شرکت‌های ایرانی بیشتری در چرخه تعالی نوآوری باشیم.
منبع: کارآفرینی


آرشيو مطالب...


محمدرضا : با عرض سلام و خسته نباشید واقعا مطلب این صفحه تون من رو به وجد اوورد ممنونتون میشم باز هم از این گفتگو و صحبت هایی خوب بگذارید
Copyright 2012
تعداد کاربران: 44