ثبت نام | ورود
English
امروز شنبه 1403.2.1 Iranian Construction Engineering and Management
صفحه اصلی
اندیشگاه

درس اقتصادی حاصل از نتیجه انتخابات مجلس
تیمور رحمانی
درس اقتصادی حاصل از نتیجه انتخابات مجلسانتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار گردید و به طور مشخص نتیجه آن در تهران مقداری بهت و حیرت به همرا داشت. شگفتی نتیجه حاصله تفاوت بارز آن با نتایج سایر شهرها و از جمله شهرهای بزرگ بود. این شگفتی باز هم بیشتر نمایان خواهد شد اگر به خاطر آوریم که راه یافتگان به مجلس شورای اسلامی از حوزه تهران عموما افرادی ناشناخته برای مردم تهران بودند به گونه ای که حتی سرلیست پیروز انتخابات هم در مقایسه با لیست مقابل فرد چندان شناخته شده ای برای عموم نبود.

در حالی که گروههای سیاسی رقیب هرکدام مشغول تحلیل های متعدد و گاها متضاد از این نتیجه هستند و در حالی که ممکن است گروهی سرمست از این نتیجه دچار توهماتی از رضایت مردم از اندیشه و عملکرد خود و گروهی خشمگین و نابردبار از این نتیجه به دنبال ریشه یابی اشتباه از آن باشند، یک تحلیل گر دقیق اقتصاد خوانده درسی ارزشمند از آن می یابد که توجه به آن می تواند مایه سودمندی و تامین منافع ملی باشد و آن جایگاه مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر است و اینکه چه تغییری در ساختار پاسخگویی و ارتباط نمایندگان مجلس با رای دهندگان لازم است تا این نهاد بسیار مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری در راستای تخصیص بهینه منابع کمیاب برای کشورمان حاصل عملکردش باشد.

آنچه من به عنوان یک تحصیل کرده اقتصاد از نتیجه این انتخابات در می یابم آن است که حتی اگر تمامی کاندیداها تایید و احراز صلاحیت می شدند و هیچ مانعی برای تبلیغات کاندیداها وجود نداشت، نتیجه انتخابات در بسیاری از شهرهای کشور و بویژه شهرهای کوچک تفاوت چشمگیری از آنچه در حال حاضر رخ داده است، نداشت و برخلاف آنچه برخی گروههای سیاسی تصور می کنند تحت هرشرایطی تعداد قابل توجهی از برگزیدگان مجلس همین هایی می شدند که حال هستند. دلیل اصلی این موضوع به این بر می گردد که غیر از تهران و بویژه در شهرهای کوچک مردم نمایندگان را بر اساس میزان تلاش و موفقیت او در گرفتن بودجه و امکانات و حمایت از منافع محلی حتی اگر در تباین با منافع ملی و تخصیص مطلوب منابع ملی باشد، مورد قضاوت قرار می دهند.

در آن صورت، کاندیدایی که چنین توانایی در او دیده می شود و تصور می شود در این توان لابی گری برای منافع محلی موفق تر خواهد بود، می تواند برگزیده مردم باشد حتی اگر در تصمیم سازی و قانونگذاری برای منافع ملی افراد بسیار توانمندتر و ذیصلاح تری نسبت به او وجود داشته باشند. چنین فردی الزاما اصول گرا یا اصلاح طلب نیست بلکه در میان هردو گروه افرادی با چنین ویژگی هایی می توانند وجود داشته باشند.

اما از این نظر نتیجه انتخابات متفاوت تهران چه درسی به ما می آموزد. آنچه تهران را متمایز می کند آن است که نتیجه انتخابات تاثیری در زندگی اقتصادی محلی پایتخت نشینان ندارد و بدون توجه به اینکه چه گروه و دسته ای پیروز انتخابات باشند، امکانات اقتصادی و منافع مختص مردم پایتخت را چندان تحت تاثیر قرار نمی دهد. در واقع، از آنجا که تهران پایتخت است و مرکز بسیاری از تصمیمات کلیدی بخش عمومی و با توجه به اینکه تحت هر شرایطی رسیدگی به پایتخت و توزیع قدرت و منافع اقتصادی حاصل از تصمیمات بخش عمومی برای پایتخت اجتناب ناپذیر است، پس مردم پایتخت اگر مشارکت قابل توجه در انتخابات داشته باشند بیشتر به این می اندیشند که چه گروهی وضعیت عمومی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کل کشور را به گونه ای تحت تاثیر قرار می دهند که از آن جهت در راستای منافع خود بیابند.

لذا در تهران به ندرت رای دهنده ای به این می اندیشد که چه کسی در تهران بر گزیده شود تا در تهران بیمارستان ساخته شود یا مجتمع ورزشی احداث شود یا جاده و فرودگاه ساخته شود، چرا که تزریق چنین امکاناتی عملا مستقل از این است که چه کسی نماینده تهران باشد. اما در عوض بسیاری از رای دهندگان تهرانی به این می اندیشند که چه کسی در تصمیم گیری ها به گونه ای عمل می کند که روابط اقتصادی و تجاری کشور را بهبود بخشد یا تضعیف نماید و به این می اندیشند که چه کسی در تصمیم گیری ها راجع به مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور مطلوب او را بیشتر برآورده می نماید.

به عنوان یک تحصیل کرده اقتصاد بدون آنکه قضاوتی نسبت به خوب یا بد بودن نتیجه انتخابات تهران داشته باشم و بدون آنکه عملکرد احتمالی آنان را بهتر یا بدتر از نماینگان کنونی پیش بینی نمایم، برای منافع ملی و بهبود عملکرد مجلس در قانونگذاری و نظارت بهتر آن می دانم که نحوه رای دادن مردم در کل کشور به منتخبین خود چنین باشد. این بدان معنی نیست که مردم گروه به اصطلاح اصلاح طلب را بر گزینند برای منافع ملی بهتر است بلکه بدان معنی است که نمایندگان را بر این اساس انتخاب نمایند که در تصمیم گیری های کلان کشور چگونه عمل می کنند حتی اگر در این انتخاب اشتباه هم بکنند. به عبارت دیگر، برای منافع ملی بهتر آن است که نحوه انتخاب نماینده ها به گونه ای باشد که شهروندان نه بر اساس عملکرد آنها در گرفتن بودجه و امکانات برای محل کاندیداتوری بلکه بر اساس عملکرد آنها در قانونگذاری منتج به تخصیص منابع کل کشور رای خود را به نام آنها به صندوق بیندازند. واضح است تا زمانی که بخش قابل توجهی از نماینگان مجلس بر اساس توانایی آنها در تامین منافع محلی انتخاب می شوند، یک دشواری جدی در نظام قانونگذاری کشور وجود دارد.

این بدان معنا نیست که نمایندگانی که بر گزیده می شوند لیاقت نمایندگی ندارند یا اینکه کار ناصحیحی می کنند که دنبال تامین منافع محلی می باشند بلکه بر عکس این یک بازی عقلانی دوطرفه برای رای دهندگان و نمایندگان در شرایط کنونی است. تا زمانی که چاره ای برای قطع کردن رابطه رای دادن مردم به کاندیداها و تلاش معطوف به تامین منافع محلی اندیشیده نشود، کماکان بخش قابل توجهی از وقت و انرژی نمایندگان صرف تامین منافع محلی می شود که الزاما به معنی تامین منافع ملی نیست و این مستقل از نگاه سیاسی چپ و راست یا اصول گرا و اصلاح طلب بودن نمایندگان است. در چنین شرایطی، ممکن است یک کاندیدای اصول گرا انتخاب شود در حالی که یک کاندیدای اصلاح طلب بهتر از او می توانست به تامین منافع ملی کمک نماید یا ممکن است یک کاندیدای اصلاح طلب انتخاب شود در حالی که یک کاندیدای اصول گرا بهتر از او می توانست در تصمیم گیری های تامین کننده منافع ملی نقش داشته باشد. به نظر می رسد استانی کردن و حزبی کردن انتخابات مجلس بتواند قدمی در راستای رفع این نقیصه باشد.

*دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران

منبع:
https://telegram.me/teymureconomist           

آرشيو مطالب...


Copyright 2012
تعداد کاربران: 46